میراث جنگ ۱۲ روزه برای حکمران ایرانی تفکر آینده نگر در عصر عدم قطعیت

میراث جنگ ۱۲ روزه برای حکمران ایرانی تفکر آینده نگر در عصر عدم قطعیت جوان بین: عاطفه مرادی اسلامی پژوهشگر اندیشکده حکمرانی شریف، در یادداشتی به جنگ 12 روزه ایران و رژیم صهیونیستی پرداخته و از حکمرانی ایرانی و تفکر آینده نگر در عصر عدم قطعیت صحبت کرده است.



به گزارش جوان بین به نقل از مهر، عاطفه مرادی اسلامی پژوهشگر اندیشکده حکمرانی شریف، در یادداشتی به جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی پرداخته و آنرا برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در ادامه یادداشت مرادی اسلامی با عنوان «میراث جنگ ۱۲ روزه برای حکمران ایرانی؛ تفکر آینده نگر در عصر عدم قطعیت» را می خوانید:
در سالیان اخیر، آینده پژوهان و پژوهشگران حوزه نوآوری و فناوری به کرات از لزوم تغییر در پارادایم سیاستگذاری کشور مبتنی بر ابزارهای آینده پژوهی و متناسب با سرعت تحولات نوآورانه در حوزه های فنی و اجتماعی سخن گفته بودند؛ هرچند که نظر می رسد سیاست گذاران درک عمیقی از ضرورت این تغییر نداشتند و بالاتر از پیش نگری و نوآوری در حکمرانی، به اداره روزمره های حکمرانی مشغول بودند.
جنگ تحمیلی اسرائیل مقابل ایران، همان موقفی بود که سیاست گذار ایرانی را ملزم به تأمل و پیش نگری در وضعیت عدم قطعیت کرد. پنجره فرصتی که با وجود تلخکامی های اجتماعی و نظامی اش، می تواند نقطه شروعی برای بازبینی در ماشین تصمیم سازی کشور و فرایندهای سیاستی با شناخت از افکار و برنامه های دیگران برای آینده، معنابخشی به ایده های جدید با درک تحولات بالقوه و نتایج احتمالی هر تصمیم و فرصت سازی برای گفتگوهای ملی در امتداد ایجاد اجماع سیاسی و توافق جمعی باشد.
فضای مبهم توقف جنگ میان ایران و اسرائیل فرصتی را فراهم ساخته که با مرور اجمالی مجموع کنش های حاکمیتی در مدیریت بحران جنگ، نقاط ضعف و قوت نهادهای عمومی در این بازه را ارزیابی کرد و به یک لیست از ضرورت های اقدام در دوران جاری مبتنی بر پیش بینی سناریوهای احتمالی رسید.

مرجعیت رسانه ای


از سحرگاه ۲۳ خرداد به این سو، فقدان آمادگی خبری در رسانه ملی از حیث نوع و میزان بازتاب اخبار و سردرگمی عمومی از وقایع درحال اتفاق، باز هم ضعف جدی این نهاد رسمی در مرجعیت رسانه ای را یادآوری کرد. گویی این طور تصور می شود که با درج یک زیرنویس بر اساس پرهیز نسبت به پیگیری اخبار از مراجع غیر رسمی، واقعا مخاطب عمومی از پیگیری منصرف می شود و با دلی آسوده منتظر اخبار رسمی می ماند.
البته در تجربه اخیر، حضور خبرنگاران در محل حوادث و بازتاب آن اتفاق مثبتی بود، ولی بازهم تا حد زیادی رسانه ملی محل پخش سرود و رجزخوانی های حماسی بود، تا آگاهی عمومی نسبت به حجم خسارات وارده از طرف دو طرف جنگ و تحلیل سناریوهای پیش روی کشور.
در این میان حضور با صلابت مجری شبکه خبر حین حمله به ساختمان صداوسیما یکی از بزرگ ترین دستاوردهای این نهاد در مدیریت بحران جنگ را رقم زد که بالاتر از آمادگی ساختاری به کنش انفرادی حرفه ای خانم سحر امامی مجری شبکه خبر و تعدادی از عوامل پشت صحنه برمی گردد. همین طور ابتکار عمل بموقع شبکه پویا برای ایجاد سرگرمی و ادامه احساس امنیت خردسالان باتوجه به سردرگمی و اضطراب فراگیر خانواده ها، قابل تقدیر بود.
اما در مجموع نهاد رسانه ملی در فقدان مؤلفه های اعتمادآفرین همچون بازتاب بموقع و نسبتاً کامل وقایع و گشودگی سیاستی در دعوت از کارشناسان مستقل و ایجاد مباحثه های فنی حرفه ای نسبت به تبعات جنگ و عملکردهای داخلی و همین طور خلق داستانهای متکثر و رسمیت بخشی به تجربه متفاوت ایرانیان از مواجهه با جنگ، با یک رقیب جدی یعنی شبکه های فارسی زبان معاند روبرو است که مأموریتی جز تضعیف اعتماد عمومی جامعه ایرانی با انواع شیطنت های رسانه ای ندارند.
در کنار صداوسیما، استفاده از ادبیات میهن دوستانه و تاکید بر ارزش های ملی در گفتمان دولت چهاردهم ظرفیت مؤثری را در تقویت انسجام اجتماعی و همراه ساختن اقشار ناراضی در پروسه مدیریت روانی جنگ ایجاد کرد. اما ضعف سخنوری در شخص رییس جمهور و فقدان توان گفتگوی تعاملی برانگیزاننده با عموم مردم، امری مشهود است که می تواند با حضور پررنگ تر مشاوران رسانه ای دولت در تریبون های رسمی جبران شود.
همچنین ایجاد کمپین «به نام ایران» توانست فضایی را برای وحدت آفرینی از دل تکثر موجود در اقشار متنوع جامعه ایرانی بوجود آورد که در ادامه اگر برنامه های جمعی مشخصی را برای حفظ جامعه مخاطبان خود تشکیل دهد، می تواند ابزار اجتماعی مؤثری برای حفظ انسجام در وضعیت ترک مخاصمه باشد.

اداره خدمات عمومی


در این ایام اتخاذ تدابیری برای رتق و فتق امور جاری شهروندان و ادامه تامین خدمات عمومی ضروری قابل تقدیر بود، هرچند که در ادامه باتوجه به وضعیت مبهم آتش بس، دولت بایستی ضمن تدوین پروتکل مدیریت بحران، به مثابه پیوست از پیش تعیین شده برای کلیه دستگاه های اداری کشور، اقدامات پیشگیرانه ضروری جهت به حداقل رساندن هزینه های تعطیلی و بهینه سازی دورکاری را پیگیری نماید. این مهم علاوه بر اصلاحات فرایندی، به روز رسانی ابعاد فنی سیستم های خدمات عمومی را اقتضا دارد.
در بخش خصوصی هم حضور داوطلبانه برخی کسبه و تعطیلی بخش دیگر امکان تنظیم گری خدمات عمومی ارائه شده توسط این بخش را سلب می کرد و مردم را سردرگم می ساخت. به همین دلیل در ادامه بایستی دستورالعمل های لازم جهت تنظیم کارهای کسب و کارهای خدماتی در زمان بحران با مشارکت اصناف مختلف تدوین و ابلاغ شود. همین طور لازم است تا راهبردهای ضروری جهت پیش گیری از ضرر مالی طولانی مدت بخش خصوصی با ادامه شرایط عدم قطعیت ناشی از جنگ با تشریک مساعی کسب وکارها و دولت گرفتن شود.
همچنان که حکمرانی پیش بینی نگر بر ابزارهای کمتر سخت گیرانه و کمتر تجویزی تاکید دارد و آن دسته از ابزارهای حاکمیتی را ترجیح می دهد که همکاری بین سیاست گذاران و ذی نفعان را تقویت می کند و بیشتر آینده نگر است تا واکنشی. این رویکرد مبتنی بر امکان تصمیم گیری مبهم، کنار گذاشتن «اجتناب از عدم قطعیت» و ترویج یادگیری سازمانی مبتنی بر عمل بجای تصمیمات راهبردی است. در این مورد، مهمست که تاکید نماییم که پیش بینی، بطور سنتی، به پیش بینی ریسک ها اشاره دارد؛ یعنی موقعیت هایی که احتمال وقوع آنها بالاست و برمبنای شواهد موجود قابل پیش بینی هستند. مهارتهای آینده و تفکر آینده بدنبال توسعه ابزارهایی برای سازگاری با عدم اطمینان با کاوش در قشر بزرگی از آینده های قابل تصور است. دراین خصوص ادبیات تنظیم گری پویا و تنظیم گری پاسخگو سفارش هایی برای سیاست گذاران دارد.

عملکرد قوه قضائیه


بنا به اقتضای شرایط جنگی، تشکیل شعبه ویژه رسیدگی به جرایم بزهکاران جنگی و رسیدگی خارج از نوبت پرونده های مرتبط به آنها، از اقدامات مثبت قوه قضائیه بود. قابل توجه است که اگر پروسه دادرسی و مجازات محکومین، پیوست رسانه ای مشخصی را به همراه داشته باشد، ضمن پیش گیری از شائبه های احتمالی آینده نسبت به نحوه رسیدگی به پرونده ها، همچنین که در دهه ۶۰ اتفاق افتاد، بازدارندگی بیشتری را برای مجرمین بالقوه رقم می زند و اعتماد عمومی نسبت به عملکرد قوه را بالاتر از پیش می کند.
مسأله بعدی اختلال در ارائه خدمت و پاسخگویی شعب به مراجعین عادی بود که باتوجه به حساسیت مالی و حیثیتی برخی پرونده های حقوقی، محل نقد است و لازم است تا قوه قضائیه تدبیر مشخصی برای فعالیت مستمر شعبات و دفاتر اجرای احکام بیندیشد تا در صورت تکرار وضعیت جنگی، پیگیری شکایات معلق نگردد.

اراده سیاسی کلان برای حفظ انسجام اجتماعی


مجموع نهادهای سیاسی کشور طی ۱۲ روز جنگ تحمیلی به این باور رسیدند که حفظ وحدت اجتماعی مهم ترین ضرورت داخلی برای فائق آمدن بر شرایط جنگی است و به همین علت گشودگی سیاسی قابل توجهی را در تعامل با اشخاص و نهادهای منتقد ایران دوست روا داشتند. بطوریکه در این ۱۲ روز شاهد همراهی همه اقشار اجتماع با «میدان» بودیم، چیزی که در مخیله دشمنان نمی گنجید و از قضا شکاف های اجتماعی موجود در کشور و قطبیدگی فضای سیاسی آنها را به طمع حمله و تغییر رژیم وا داشته بود.
در ادامه فضای آتش بس، بی شک حفظ انسجام شکل گرفته، اولویت اصلی حکمرانی ماست که الزاماتی را برای تحقق می طلبد:
- تاب آوری و رواداری نهادهای سیاست گذار و مشارکتی شدن هر چه بیشتر فرایندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری در عرصه های اجتماعی و فرهنگی
- تقویت روحیه میهن دوستی در نسل های جدید به عنوان دستور کار ویژه نهادهای فرهنگی و اجتماعی
- تقویت جایگاه نهادهای مدنی، پایگاه های محلی و احزاب در ساخت سیاسی کشور و مشارکت دادن این نهادها در فرایندهای تصمیم سازی رسمی
- ایجاد زیر ساخت فنی ضروری جهت شکوفایی نوآوری های اجتماعی در امتداد هم آفرینی برای پاسخ به نیازهای محلی و تلاش به سوی مردمی سازی هرچه بیشتر پروسه خدمت عمومی

1404/05/02
18:52:49
5.0 / 5
13
تگهای خبر: بحران , پژوهش , جامعه , خانواده
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۴
جوان بین Javanbin
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان - رسانه ای برای اندیشه های جوان - جوان بین: صدای نسل آینده